جدول جو
جدول جو

معنی پاشنه کوب - جستجوی لغت در جدول جو

پاشنه کوب
(اَ صَ)
کسی که در پس گریخته بدود. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
پاشنه کوب
کسی که در پس گریخته و فراری بدود
تصویری از پاشنه کوب
تصویر پاشنه کوب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاشنه کش
تصویر پاشنه کش
آلت فلزی، پلاستیکی یا امثال آنکه هنگام پوشیدن کفش پشت پا می گذارند و با آن لبۀ عقب کفش را بالا می کشند
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ کَ)
آلتی که بر لبۀ دیوارۀ پسین کفش نهند از درون، گاه پوشیدن و سپس برآرند، تا کفش کج و دوتا نشود
لغت نامه دهخدا
آلتی از فلز یا از جنس دیگر که وقت پوشیدن از درون بر لبه پسین کفش نهند و سپس بیرون آرند تا کفش کج و دو تا نشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاشنه خواب
تصویر پاشنه خواب
((~. خا))
کفشی که پاشنه آن بخوابد، مقابل پاشنه نخواب
فرهنگ فارسی معین
((~. کِ))
اسبابی به شکل یک صفحه منحنی باریک و دراز و معمولاً دسته دار که پس از فرو بردن نوک پا در کفش آن را پشت پا می گذارند تا پشت کفش خم نشود و به آسانی بتوان کفش را پوشید
فرهنگ فارسی معین